با توجه به تغییر و تحولات صنعتی که در کشورها بوجود آمده و کشور را تقریبا می توان جزء آن کشورهایی قرار داد که در حین گذر از سنتی به صنعتی می باشد . ورود صنعت به درون خانواده ها و تغییر رفتار خانواده و تغییر نظام آموزش و پرورش همه و همه عواملی است که دست به دست می دهند و باعث می شوند نسل در گذر جامعه سنتی به صنعتی به فرهنگ صنعتی شدن رسیده باشند و نه از حالت سنتی خود در آمده باشند و اینها عواملی است که باعث بوجود آمدن اختلال و انحرافات اجتماعی می شود .کودکان و نوجوانان هر جامعه سرمایههای بنیادی آن هستند و بقای هر جامعه و وضع آن بیش از هر چیز بر کودکان و نوجوانان آن پایدار است و میزان علاقهٔ مسئولان امور هر کشور را نسبت به جامعهشان «در حال و آینده» از میزان توجه و مراقبت آنها به کودکان و نوجوانان و تلاش برای بهرهمند ساختن آنها از یک زندگی سالم و مطلوب به راحتی میتوان دریافت. به عبارت دیگر میان سعادت جامعه و وضع برخورداری کودک و نوجوان از زندگی سالم و لذت بخش رابطه مستقیم وجود دارد. نوجوان در اجتماع زندگی میکند و به عنوان یک موجود اجتماعی باید بتواند با آن سازگار شده ، عدم سازگاری فرد با محیط زندگی در نهایت به نابودی او منجر خواهد شد و همچنین این عدم سازگاری به ناکامی وی منجر میشود. واکنشهای افراد در مقابل ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گسترده دارند. در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری است